یک فرد بیمار، ناراضی و افسرده چگونه میتواند به فرزندانش رسیدگی کند؟ پس مادران باید به این مسئله فکر کنند و از افراط و تفریط خودداری کنند. مادر باید همه چیز را در حالت تعادل به وجود بیاورد، محبت در حد تعادل، قانون و مقررات در حد تعادل، تشویق در حد تعادل و همه چیز در حد تعادل باشد. در عین حال که مهربان است، جدیت هم داشته باشد. حتی بچهها در مدرسه هم اگر معلمشان آدمی باشد که محبت نداشته باشد، ملایم نباشد و جدی هم نباشد، تحویلش نمیگیرند. اما معلمی که هم محبت دارد، هم مهربان است و در عین حال جدی است بیشتر تحویلش میگیرند. این فرمولی است که هم در مدرسه و هم در خانواده باید مورد توجه قرار گیرد.
مسئله منطقی بودن هم حائز اهمیت است. پاسخ سوال بچهها را باید با منطق در حد فهمشان داد. آنها سؤالات بیشماری از والدین خود دارند. ممکن است بچهها سؤالاتی که میکنند، منطقی نباشد، اما اقتضای سنشان است و جوابهایی که دریافت میکنند نباید بیمنطق باشد. اقتدار والدین یکی دیگر از شرایطی است که باید والدین داشته باشند. والدین باید صاحب استراتژی، روش، قانون و مقررات در خانواده باشند و خانواده باید براساس ارتباطاتی که محوریت گفتوگو دارد، بنا شود و قوانین و مقررات خانواده نباید زیر پا گذاشته شود. اما در همه این امور اخلاق خوش داشتن بیش از همه اهمیت دارد. یعنی پدر و مادر باید خوش اخلاق باشند. آدمهای بداخلاق، ترشرو، سلطهگر، وسواسی و خیلی سختگیر جواب نمیگیرند.